• وبلاگ : به ياد او
  • يادداشت : شكر نعمت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    زندگي پيکار باشد در ره انديشه ها

    ايام سوگواري حضرت ابا عبدالله حسين ع بر طليعه داران بهار آزادي تسليت باد .

    غبار راه زيارت کربلا ، طراوت و پاکي است و اين آشفتگي و افسردگي ، نشاط روح عاشق است .

    از شيشه غبار غم نمي بايد شست

    وز دل ، رقم /الم/ نمي بايد شست

    پايي که به راه عشق شد خاک آلود

    با آب حيات هم نمي بايد شست

    سلام : با عرض ادب و احترام و شب بخير

    در آغاز دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامي جهت

    عرض ارادت بخدمت رسيدم .

    هميشه موفق و مويد و سلامت باشيد .

    التماس دعا

    به نام خدا

    السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين

    سلام ! كاش ما هم ...

    حسيني باشيد.

    يا حق

    سلام.

    سلام به همه دوستايي كه با همن. ما هم جايي پيدا كرديم برا درد دل!

    امروز بد جور دلم گرفته.تا اخرشو بخير كنه.دلم قرار نميگيرد از فغان بي تو

    ... سپندوار عنان زكف داده ام به تو

    كو حالا محراب جمكران؟ من كجا اون كجا!

    بر دوخته ام ديده چو باز از همه عالم .... تا ديده من بر رخ زيباي تو بازست

    در كعبه كوي تو هر انكس كه بيايد ... از قبله ابروي تو در عين نمازست

    اي مجلسيان سوز دل حافظ مسكين ... از شمع بپرسيد كه در سوز و گدازست

    من اراد الله بخير قذف في قلبه محبه الحسين...

    پاينده باشي و التماس دعا...

    سلااااااااااااااااااااااااااام.

    خوبي؟

    تو كي اومدي پارسي بلاگ؟ پس چرا خبر نمي دي؟ خيلي خوشحال شدم. ايشالا كه با اين تغيير مكان يه كمي فعال تر بشي.

    جاري باشي....

    نه آقا هنوز نه هنوز نه،هنوزم برام اين وبلاگا مجلس عزاي امام حسينه.شما عزاداري ميكني لااقل خجالت نميكشي پيش يه نفر.منم كاري از دستم بربياد كوتاهي نخواهم كرد.اقا ميدوني مادرم نذر كرده بود اگر بدنيا بيام شبه شام غريبان پابرهنه چند قدم پشت دسته عزاداري امام حسين راه بره.كوچيك كه بودم.. نميفهميدم چرا ولي منم همونكارو ميكردم.قشنگ دربدريو احساس ميكردم.كوچيك بودم قدم از همه كوتاه تر بود تو جمعيت ،يه حال خاصي داشت انگار زمين از زير پام فرار ميكرد.

    من موندم چطور زمين با ظلم به يه بچه كوچيك همونجا از هم متلاشي نشد!من موندم اون همه غيرت چطور در خودش شكست و بچهاش آواره شدن.همش از مهربونيش بود.مگه غير از اينه؟عينه يه پدر مهربان برا امتش.به وقتش حاضره همه چيشو فدا كنه.آه كه چه نمك نشناس ميشه آدم.و چقدر منافع خودشو تو اين بازيچه دنيا عزيز ميبينه.

    جان همه عالم فداي يك لحظه محبتش.

    اي آفتاب خوبان مي‌جوشد اندرونم يک ساعتم بگنجان در سايه عنايت
    در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کان جا سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
    چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي‌پسندي جانا روا نباشد خون ريز را حمايت
    سلام عجب صف نمازي! خوشحالم اولين نفر ميام اين عكسو ميبينم!
     <      1   2